بررسی باستان شناختی نقش برجسته ناصرالدین شاه در کنار جاده هراز آمل


shekle-shah-ghajar2

 پژوهش توسط آقایان میثم فلاح و حسین صبری

پیش درآمد:

نقش برجسته ها در مطالعۀ تاریخ هنر ایران اهمیت ویژه ای دارند و از طریق آن ها می توان به بسیاری از روش های بیان و فنون هنری ایرانیان و دیدگاه های ایشان پی برد. نخستین نقش برجسته های صخره ای در ایران را “لولوبیان” (کوه نشینان زاگرس در هزارۀ سوم قبل از میلاد) پدید آوردند. “عیلامیان” این سنت را ادامه داده و صحنه های دینی و مجالس بارِ پادشاهان را بر صخره ها نقش کردند. نقوش مربوط به مادها در حاشیۀ گورهای صخره ای نقر شده اند. در ادامه، هخامنشیان نقش برجسته هایی بهتر از نقوش دوره های پیشین ارائه نمودند. از دورۀ اشکانیان نقش برجسته هایی شناسایی شده که در برخی از آن ها تأثیر هنر یونانی به خوبی دیده می شود. دورۀ ساسانیان را می توان زمان اوج هنر نقش برجسته در ایران دانست زیرا همۀ این نقوش مبین عظمت پادشاه و پیروزی او بر دشمنان و خواری دشمنان و پیوند قدرت شاه با قدرت اهورامزداست (رضایی نیا 1386: 87). نکته شاخص در نقوش ساسانی طبیعت گرایی آن هاست که نقوش را هر چه بیشتر به واقعیت نزدیک می نماید. در دوران اسلامی، حاکمان بنابر ملاحظات شرعی به ارائه نقش برجسته صخره ای از خود اقبالی نشان نداده اند، اما این هنر در دورۀ قاجاریه احیا شد. ابتدا فتحعلیشاه و پیرو آن ناصرالدین شاه از جمله شاهان قاجاری بودند که به ساخت نقش برجسته اهتمام ورزیده اند. نقش برجسته “تونل وانا” آمل تنها نقش برجسته باقی ‌مانده از ناصرالدین شاه بوده که خوشبختانه تا امروز سالم مانده است.

نگاهی کوتاه به نقش برجسته های قاجاری در ایران

1- نقش برجسته فتحعلیشاه قاجار در شهرستان فیروزکوه (تنگه ساواشی یا تنگه واشی)، به تاریخ 1223 ه.ق (18-1817 م)، با موضوع صحنه شکار که در آن فتحعلیشاه توسط 17 پسرش و 6 تن از درباریان همراهش احاطه گردیده است.

2- نقش برجسته محمدعلی دولتشاه پسر دوم فتحعلیشاه، والی کرمانشاهان، لرستان، همدان و خوزستان در طاق بستان کرمانشاه، به تاریخ 1237 ه. ق (1822 م).

3- نقش برجسته فتحعلیشاه (؟) یا فرمانفرما (؟) در دروازه قرآن شیراز، به تاریخ 1241 ه.ق (؟) [این نقش به شدت مورد فرسایش قرار گرفته و کتیبه هم ندارد] که در آن فتحعلیشاه به همراه پسرش فرمانفرما (والی شیراز) و شاهزاده جوانی که پسر فرمانفرما (تیمور میرزا) است، نقش شده اند.

4- نقش برجسته فرمانفرما (؟) در دروازه قرآن شیراز که فاقد کتیبه است و در آن یک اسب سوار که احتمالاً فرمانفرما است، در حال کشتن شیری که انسانی را در کام خود فرو برده، نشان می دهد.

5- نقش برجسته تیمورمیرزا (والی کازرون) به تاریخ 1245 ه. ق (30- 1829 م) در منطقه پل آبگینه کازرون با این موضوع که تیمورمیرزا بر تخت شاهی نشسته و یک شیر دست آموز و 4 تن از درباریان در اطراف وی دیده می شوند.

6- نقش برجسته فتحعلیشاه در منطقه چشمه علی شهر ری، به تاریخ 1247 ه. ق (32- 1831 م)، با این موضوع که فتحعلیشاه بر تخت شاهی نشسته و توسط 16 پسرش احاطه گردیده است. در قاب کناری این نقش، فتحعلیشاه به همراه مدال سلطنت و چتر آفتابی باز شده دیده می شود.

7- نقش برجسته فتحعلیشاه در منطقه سرسره شهر ری، به تاریخ 1247 ه.ق (32-31- 1830 م) که در آن فتحعلیشاه در هیبت شکارچی شیر نقش شده است (حاجی علی لو 1385: 30-31).

نقش برجسته ناصرالدین شاه قاجار، معروف به شکل شاه

جاده هراز یکی از مهمترین راه های ارتباطی و ترانزیتی ایران است که نواحی جنوبی دریای مازندران را به مناطق داخلی فلات ایران متصل می نماید. در بخش غربی “تونل وانا” (N:35˚83ʹ02ʺ E:52˚13ʹ 05ʺ Asl:1250) در تنگه بند بریده – واقع در جاده هراز – و در مقابل آثار و بقایای راهسازی از دوره ساسانیان، بر سینه کوه و مشرف بر “رود هراز” در محلی که به “شکل شاه” معروف است (همان: 48)، جدیدترین و آخرین نقش برجسته قاجار و ایران در بین ۱۰1 نقش برجسته کشف شده ایران دیده می شود (رضایی نیا 1386: 102) که در آن ناصرالدین شاه قاجار و جمعی از درباریان او به چشم می خورند.

با به قدرت رسیدن قاجاریه و انتخاب تهران به عنوان پایتخت، به دستور ناصرالدین شاه قاجار مسیرهای قدیمی و مال رو در دره‌ های هراز و چالوس تعمیر و به راه ارابه رو تبدیل گشتند. در سال ۱۲۹۰ ه. ق، ناصرالدین شاه مجدداً دستور به بهسازی مسیر لاریجان (جاده هراز) داده و “حسین علیخان وزیر” را به سرپرستی این کار منصوب نمود. وی نیز با همکاری “گاستیگیرخان”، مهندس اطریشی که در خدمت دولت ایران بود، جاده را به اندازه ای پهن کرد که دو ارابه بتوانند از آن عبور کنند. در سال ۱۲۹۵ ه. ق (1879 م) و با اتمام عملیات ساخت این راه، به عنوان یادبود نقشی از شاه قاجار در یکی از صعب العبورترین نقاط این مسیر به نام “تنگهِ بندِ بریده” به مناسبت بازسازی و ساخت جاده قدیم مازندران حجاری شده است. این نقش برجسته در بستری مستطیل شکل، آراسته به اشعاری در قاب‌های سجاده ای دیده می شود. در این تصویر ناصرالدین شاه سوار بر اسب در وسط و ده تن از ملازمین کشوری و لشکری ملبس به پوشاک رسمی “سرداری” که در ترنج‌های نزدیک به سر هر یک از آن ها معرفی شده اند و در دوسوی او به نمایش درآمده‌، دیده می شوند (وفایی 1381: 28 ؛ حاجی علی لو 1385 : 48-50). در دورادور نقش برجسته که حدود ۸ متر طول و ۴ متر ارتفاع دارد، کتیبه های حجاری شده در قاب هایی تعبیه شدند که شامل چند بیت شعر در مدح ناصرالدین شاه، سختی عبور و مرور راه لاریجان و فرمان شاه در خصوص تعمیر و مرمت آن است. در وسط نقش و زیر سم اسب ناصرالدین شاه عبارت “عمل کمترین علی اکبر فی سنه 1295” و در بالای سر افرادی که نقش آن ها حک شده، القاب و یا سمت آنان با قلم ریز و خط شکسته نقر شده است (ستوده 1366: 7- 8). بالای سر ناصرالدین شاه این عبارت؛ تمثال بی مثال همایونی و بالای سر ده نفر از درباریان عبارت؛

1- نواب وجیه الله میرزا

2- مقرب الخاقان آجودان مخصوص (رضاخان اقبال السلطنه عکاس باشی)

3- وزیر فواید (حسنعلی خان امیرنظام گروسی)

4- جناب سپهسالار اعظم (میرزاحسین خان سپهسالار)

5- جناب آقا (میرزا یوسف خان مستوفی الممالک)

6- آقای نایب السلطنه (کامران میرزا)

7- اعتضادالسلطنه (علیقلی میرزا)

8- جناب معتمدالممالک (علیرضاخان)

9- جناب امین الممالک (علی خان)

10- مقرب الخاقان مهدیقلی خان (مجدالدوله) نوشته شده است (ستوده 1374: 454-451 ).

shekle-shah-ghajar-closeup

حاصل سخن

بررسی نقش­ برجسته های قاجار از این منظر بسیار مهم است که در دوره اسلامی تا قبل از روی کار آمدن سلسله قاجار، ایجاد نقوش صخره ای از پادشاهان باب نبوده است، تا اینکه سلاطین قاجار دوباره به این موضوع اهتمام ورزیده اند. می توان گفت که این آثار بیانگر بارزترین نمونه از گرایش و علاقه این شاهان به فرهنگ و تمدن پیش از اسلام بوده و شاید به نوعی واکاوی قدرت و الوهیتی است که سلاطین قاجار آن را گمشده می دیدند. تاکنون هشت نقش برجستۀ صخره ای از دوران قاجار شناسایی شده، که موضوعات آن ها به تخت نشستن، شکار و صحنه های اسطوره ای است. هفت عدد از این نقوش متعلق به دوران فتحعلیشاه (1834-1797 م/ 1250-1212 ه.ق) بوده و آخرین نقش برجسته دوران قاجار و ایران متعلق به ناصرالدین شاه (1247-1313 ه.ق) است. این اثر که تنها نقش برجسته به جای مانده از ناصرالدین شاه بوده، در قیاس با نقوش فتحعلیشاه قاجار، تفاوتی چند در مضمون را نیز به همراه دارد. می توان اشاره نمود به اینکه “نقش ناصرالدین شاه” تنها نقش برجسته قاجاری است که در آن شاه سوار بر اسب در میان درباریانش دیده می شود. در این نقش، شاه قاجاری دیگر همچون گذشته اصراری بر نمایش فرزندان و فرزندزادگان خود ندارد. نقوش به صورت روبه رو تصویر شده اند که تداعی کننده هنر نقش برجسته سازی اشکانیان است. تقابل بین سبک انتزاعی دوران قبل با طراحی رئالیسم دوره جدید و توجه زیاد به شاه و اطرافیان که باعث شده به دیگر جزییات تصویر تقریباً توجه نشود. دیگر اینکه برخلاف نقش برجسته های دوران قبل، نقش شاه آنچنان بزرگتر از بقیه ترسیم نشده و تقریباً ابعاد نقش شاه با بقیه یکی هست که شاید ناصرالدین شاه قاجار از آن با هدف تبلیغی برای خود به عنوان شاهی مسئول و همسان با مردم بهره برده که به عمران و آبادی قلمرو و راحتی و آسایش رعیتش اهمیت می داده و در این راه فروگذاری نمی کرده است. فرجام اینکه در میان نقش برجسته ها در طول تاریخ ایران، ویژگی های مشترکی دیده می شود؛ از جمله اینکه هدف بیشتر آن ها نشان دادن قدرت الهی پادشاه و تصویر کردن صحنه های آیینی است که البته صحنه های نبرد و شکار را نیز می توان به عنوان یکی دیگر از مهمترین وجوه مشترک بیان نمود. ولی آنچه درباره این نقش قاجاری با طرح ها و نقوش موجود استنباط می شود این است که شاه قاجار آن را به عنوان یک قاب عکس یادگاری و یا پوستر تبلیغاتی در جوار جاده اصلی تهران – شمال به یادگار گذاشته است.

پی نوشت:

این اثر به شماره 6272 به ثبت آثار ملی ایران رسیده است.

میثم فلاح مدرس دانشگاه آزاد اسلامی واحد قائمشهر، گروه مدیریت جهانگردی است،meisam.fallah@gmail.com

حسین صبری دانشجوی دکترای باستان شناسی دانشگاه مازندران است.  hosein_sabri@hotmail.com

کتابنامه

– حاجی علی لو، سولماز، 1385، بررسی و مقایسه ساختار هنری، اداری و اجتماعی ادوار قاجار و ساسانی با تکیه بر نقوش برجسته دو دوره، پایان نامه مقطع کارشناسی ارشد باستان شناسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، تهران.

– رضایی نیا، عباس، 1386، سیر تحول هنری نقش برجسته های صخره ای ایران، مجله گلستان هنر، شماره 10، تهران.

– ستوده، منوچهر، 1374، از آستارا تا استرآباد، جلد سوم، آثار و بناهای مازندران غربی، انتشارات آگه، چاپ دوم، تهران.

– …………………..، 1366، از آستارا تا استرآباد، جلد چهارم، بخش اول، آثار و بناهای مازندران شرقی، انتشارات آگه، چاپ دوم، تهران.

– وفایی، شهربانو، 1381، سیمای فرهنگی استان مازندرن، ناشر اداره کل آموزش، انتشارات و تولیدات فرهنگی (سازمان میراث فرهنگی کشور)، تهران.

مرجع مقاله در سایت «انسان شناسی و فرهنگ»:

http://anthropology.ir/node/19831

برای اطلاعات بیشتر می توان به صفحه ی زیر از سایت عکس های قدیمی مردم آمل نیز مراجعه کرد:

شکل شاه در دوره قاجار


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *