
قاسم هاشمی نژاد
قاسم هاشمینژاد (زادهٔ ۱۳۱۹ – درگذشتهٔ ۱۳ فروردین ۱۳۹۵ در تهران) نویسنده، روزنامهنگار، مصحح و مترجم ایرانی بود. او در دههٔ ۱۳۴۰ در روزنامهٔ آیندگان نقد ادبی مینوشت و در سال ۱۳۵۸ یکی از بهترین رمانهای پلیسی ایران را با نام فیل در تاریکی نوشت که مشهورترین اثر وی نیز بهشمار میرود.
زندگینامه
قاسم هاشمینژاد در سال ۱۳۱۹ در آمل زاده شد. مادربزرگ وی خیرالنساء هاشمینژاد زنی بود روستایی از طبرستان که قاسم هاشمینژاد زندگی وی را در پوششی رازآمیز در داستان «خیرالنساء (۱۲۷۰–۱۳۶۷): یک سرگذشت» خود نوشتهاست.
وی از دراویش نعمتاللهی گنابادی بود و مورد لطف بزرگان این سلسله قرار داشت. او در ۱۳ فروردین ۱۳۹۵ شمسی، بر اثر عفونت ریه و سرطان در تهران درگذشت.

به گزارش «آرتنا»، هنوز خیلی بزرگ نشده بود که سایه ی مهر پدری از سرش دور شد و در دامان عطوفت مادری فهیم و فداکار و با ولایت عموهای بزرگوارش مراحل رشد را به تدریج طی کرد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در آمل به پایان رسانید و برای ادامه تحصیل به تهران رفت و در رشته ی اقتصاد فارغ التحصیل شد و سپس با اشتغال در روزنامه ی آیندگان به عنوان منتقد هنری – ادبی در تهران مقیم شد. از کارهای خارق عادت او این که پس از رهایی از روزنامه ی آیندگان و ترک روزنامه نگاری به انگلستان رفت و در رشته ی روزنامه نگاری به تحصیل مشغول شد. به زبان های انگلیسی و پهلوی تسلط دارد. طرفه این که زبان پهلوی را در مدت سه سال و به تنهایی (فقط با راهنمایی استاد راشد محصل در فونتیک واژگان) آموخته است. از هاشمی نژاد آثار فراوانی به نظم و نثر انتشار یافته، مقداری نیز تاکنون اجازه ی انتشار نیافته است. این شاعر، داستان نويس و پژوهشگر ادبی پس از تحمل بيماری بلند مدت، دیروز سيزدهم فرودين ١٣٩۵درگذشت.
از او کتاب های بسياری در زمينه های شعر، داستان و تحقيقات ادبی به چاپ رسيده است. تک چهره دردو قاب، پريخوانی، گواهی عاشق اگر بپذيرند، فيل در تاريکی، خيرالنسا، عشق گوش عشق گوشواره، سيبي و دو آينه، گزارش فارسی کتاب ايوب و ترجمه ی کارنامه اردشير بابکان از جمله عناوين آثار اوست.
یکی از کسانی که پیش از انقلاب ۱۳۵۷ ایران خود دست به قلم داشت و رمان و داستان مینوشت، اما در نقدنویسی هم قریحهٔ خود را نشان داد قاسم هاشمینژاد بود. او برای مدتی کوتاه در دههٔ ۱۳۴۰ و در سال ۱۳۵۱ در روزنامهٔ آیندگان نقدهای ادبی روشنگرانهای مینوشت و به تحلیل محتوا و ساختار آثار داستانی میپرداخت. نقدهایی که او بر آثار هوشنگ گلشیری نوشت، موجب شد که آن آثار شهرت فراوانی پیدا کنند. هاشمینژاد و شمیم بهار و جوان با استعداد دیگری به نام حسین رازی، منتقدانی بودند که هم در زمینهٔ نقد ادبی و هم نقد سینمایی و زمینههای دیگر خوش درخشیدند و آثار قابل ملاحظهای نوشتند، اما زود از صحنهٔ ادبی خارج شدند و با وجود امکانات زیاد، کتابی از مجموعه آثار خود منتشر نکردند.
گفتوگوهای هاشمینژاد با نویسندگانی چون ابراهیم گلستان و هوشنگ گلشیری که سالها پیش انجام شده هنوز از بهترین گفتوگوهایی است که از این نویسندگان منتشر شدهاست.
در زمینهٔ داستان ویرایش
رمان فیل در تاریکی هاشمینژاد، رمانی است که بسیاری از منتقدان آن را از بهترین آثار داستانی ایرانی در ژانر پلیسی دانستهاند. یکی از نکات مهم این رمان، خلق لهجههای مختلف در زبان فارسی است که در ادبیات فارسی بیسابقه بود و بتوان در کنار فارسی شکر است محمدعلی جمالزاده به عنوان آثار موفق در این زمینه از آن نام برد.نعمت حقیقی از این رمان فیلمی ساخت با بازی فرامرز قریبیان که این فیلم هیچگاه به پایان نرسید.
نثر هاشمینژاد نثری است حسابشده که آرایههای کهنهنما سنگینش نکردهاست.
در زمینهٔ عرفان ویرایش
عرفان و تصوف از دیگر حوزههایی است که هاشمینژاد در کنار نقد و ترجمه و قصهنویسی به آن پرداختهاست. از کتابهای او در این زمینه میتوان از کتاب «سیبی و دو آینه» نام برد که کتابی است «در مقامات و مناقب عارفان فرهمند». هاشمینژاد در این کتاب به زندگی، آثار و عقاید عارفان بزرگ پرداختهاست و در چهار بخش سرنگاشت، روایتها، کمینهها و گزیدهگوییها، هر یک از این عارفان نامآشنا را به خوانندهٔ علاقهمند به حوزهٔ عرفان معرفی کردهاست. حسین منصور حلاج، بایزید بسطامی، ابراهیم ادهم، رابعه ادویه، ابوسعید ابیالخیر و ابوبکر بلخی از جمله عارفانیاند که در این کتاب به معرفی زندگی، افکار و آثارشان پرداخته شدهاست.
فعالیتهای ادبی
نقد ادبی
هاشمینژاد از کسانی بود که پیش از انقلاب ۱۳۵۷ ایران، خود دست به قلم داشت و رمان و داستان مینوشت، اما در نقدنویسی هم قریحهٔ خود را نشان داد. او برای مدتی کوتاه در دههٔ ۱۳۴۰ و در سال ۱۳۵۱ در روزنامهٔ آیندگان نقدهای ادبی روشنگرانهای مینوشت و در صفحهای با عنوان «عیارسنجی کتاب» به تحلیل محتوا و ساختار آثار داستانی میپرداخت. نقدهایی که او بر آثار هوشنگ گلشیرینوشت، موجب شد که آن آثار شهرت فراوانی پیدا کنند. هاشمینژاد و شمیم بهار و جوان بااستعداد دیگری به نام حسین رازی، منتقدانی بودند که هم در زمینهٔ نقد ادبی و هم نقد سینمایی و زمینههای دیگر خوش درخشیدند و آثار قابلملاحظهای نوشتند، اما زود از صحنهٔ ادبی خارج شدند و با وجود امکانات زیاد، کتابی از مجموعه آثار خود منتشر نکردند.
گفتوگوهای هاشمینژاد با نویسندگانی چون ابراهیم گلستان و هوشنگ گلشیری که سالها پیش انجام شده، هنوز از بهترین گفتوگوهاییست که از این نویسندگان منتشر شدهاست.

داستان
رمان فیل در تاریکی هاشمینژاد، رمانی است که بسیاری از منتقدان آن را از بهترین آثار داستانی ایرانی در ژانر پلیسی دانستهاند. یکی از نکات مهم این رمان، خلق لهجههای مختلف در زبان فارسی است که در ادبیات فارسی بیسابقه بود و بتوان در کنار فارسی شکر است محمدعلی جمالزاده به عنوان آثار موفق در این زمینه از آن نام برد. نعمت حقیقی از این رمان فیلمی ساخت با بازی فرامرز قریبیانکه این فیلم هیچگاه به پایان نرسید.
نثر هاشمینژاد نثری است حسابشده که آرایههای کهنهنما سنگینش نکردهاست.

عرفان
عرفان و تصوف از دیگر حوزههاییست که هاشمینژاد در کنار نقد و ترجمه و قصهنویسی به آن پرداختهاست. از کتابهای او در این زمینه میتوان از سیبی و دو آینه نام برد که کتابیست «در مقامات و مناقب عارفان فرهمند». هاشمینژاد در این کتاب به زندگی، آثار و عقاید عارفان بزرگ پرداختهاست و در چهار بخشِ سرنگاشت، روایتها، کمینهها و گزیدهگوییها، هریک از این عارفان نامآشنا را به خوانندهٔ علاقهمند به حوزهٔ عرفان معرفی کردهاست. حسین منصور حلاج، بایزید بسطامی، ابراهیم ادهم، رابعه ادویه، ابوسعید ابیالخیر و ابوبکر بلخی از جمله عارفانیاند که در این کتاب به معرفی زندگی، افکار و آثارشان پرداخته شدهاست.
بخشی از آثار مرحوم قاسم هاشمینژاد:
آبتنی با شیرین، نمایشنامه رادیویی، مجله تماشا، شماره ۳۳۸، سال ۱۳۵۶.
اپرتی به اسم خر خاکستریرنگ، نمایشنامه رادیویی، مجله تماشا، سال هفتم، شماره ۳۵۴، شنبه ۱۳ اسفند سال ۱۳۵۶.
پریخوانی، مجموعه شعر، چاپخانه رشدیه با هزینه شاعر، چاپ اول بهمن ۱۳۵۸.
فیل در تاریکی، رمان، نشر زمان، چاپ اول، ۱۳۵۸.
تکچهره در دو قاب، مجموعه شعر، چاپ اول ۱۳۵۹.
شهر شیشهئی، مجموعه شعر برای نوجوانان و جوانان، نشر کتاب مریم وابسته به نشر مرکز، چاپ اول ۱۳۶۹.
کارنامه اردشیر بابکان، گزارش فارسی قاسم هاشمینژاد از متن پهلوی، نشر مرکز، چاپ اول ۱۳۶۹.
توی زیبایی راه میروم، (۲۶ شعر از بر و بچههای چیمایو، مکزیک)، ترجمه قاسم هاشمینژاد، نشر کتاب مریم وابسته به نشر مرکز، چاپ اول ۱۳۷۰.
قصه اسد و جمعه، داستان کودکان، نشر کتاب مریم وابسته به نشر مرکز، چاپ اول ۱۳۷۰.
خیرالنساء یک سرگذشت، نشر کتاب ایران، چاپ اول بهار ۱۳۷۲.
گواهی عاشق اگر بپذیرند، مجموعه شعر، نشر کتاب ایران، چاپ اول پاییز ۱۳۷۳.
عشقنامه ملیک مطران، فیلمنامه، نشر مرکز، چاپ اول ۱۳۷۷.
مولودی، نمایشنامه منظوم، نوشته تی.اس.الیوت، ترجمه قاسم هاشمینژاد، نشر مرکز، چاپ اول ۱۳۷۷.
خواب گ��ان، نوشته ریموند چندلر، گزارش فارسی قاسم هاشمینژاد، نشر کتاب ایران، چاپ اول ۱۳۸۲.
من منم، نوشته راتان لعل، ترجمه قاسم هاشمینژاد، نشر مؤسسه کتاب نیازمندیهای تهران، چاپ اول ۱۳۸۲.
سرود رستگاری، کهنترین متن وحدت وجود اثر منظوم داتا تریا، گزارش فارسی قاسم هاشمینژاد، نشر ثالث، چاپ اول ۱۳۸۳.
در ورق صوفیان، سه مقاله در حوزهٔ عرفان، نشر ساحت، چاپ اول زمستان۱۳۸۴
جستجویی در بازیافتن منابع نمایش در ایران، کار واژههای پایه در نمایش حرکات و سکنات، فصلنامه گلستان هنر، سال سوم، شماره ۸، تابستان ۱۳۸۶.
چهار خاطره بادآورد، یک گزارش درباره تاریخ تئاتر معاصر ایران، این شماره با تأخیر، شماره ۴، نشر کتاب ایران ۱۳۸۶.
رساله در تعریف، تبیین و طبقهبندی قصههای عرفانی، نوشته قاسم هاشمینژاد، نشر پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات ـ نشر هرمس، چاپ اول ۱۳۸۸.
حکایتهای عرفانی، ۲۰۱ حکایت عرفانی از دفتر معرفتپیشگان، نشر حقیقت، چاپ اول ۱۳۸۹.
مرگ رویاروی، کوششی مقدماتی در تبیین سیمای مرگ، این شماره با تأخیر ۵، ناشر کتاب ایران، چاپ اول ۱۳۸۹.
کتاب ایوب، منظومه آلام ایوب، گزارش فارسی قاسم هاشمینژاد، نشر هرمس، چاپ دوم ۱۳۹۰.
سیبی و دو آینه، در مقامات و مناقب عارفان فرهمند، قاسم هاشمینژاد، نشر مرکز، چاپ اول ۱۳۹۱.
چشمانداز تاریخی روایت، یک بازنگری، فصلنامه ادبیات و سینما ، شماره ۳۵ ، سال نهم، زمستان ۱۳۹۱
بوته بر بوته (آثار معاصران در بوته نقد)، مجموعه مقالات چاپ شده در مطبوعات، نشر هرمس،۱۳۹۲.
فرهنگپایه تیپشناسی شخصیتهای ایرانی در صد و پنجاه سال پیش، فصلنامه ادبیات و سینما، شماره ۳۶، سال نهم، بهار ۱۳۹۲

متن زیر در فروردین 1395 به قلم آقای مسعود بهنود برای درگذشت آقای قاسم هاشمی نژاد نوشته شده است:
یادی از یک نادره
یک سال و اندی پیش کتاب سیبی و دو آینه را خوانده و حظ برده بودم، حظی غریب از کشفی نادر . انگار گنجی در خانه موروثی به دست آمده باشد. قاسم هاشمی نژاد را از پنجاه سال قبل می شناسم. در یک زمان او از آمل آمد به دفتر مجله روشنفکر، خواهرزاده سردبیرمان بود اما پرویز نقیبی بیش از این که سهمی داشته باشد در روزنامه نگار شدنش، باعث شد که قاسم در روزنامه نگاری نماند. کار مهم تری داشت که از همان نوجوانی مان پیدا بود.
یک شبی از هزار شب خاطره ، در خانه زنده یاد سیروس طاهباز شب مانده بودیم اول بار بود که دیدم و شنیدم چطور مست مولاناست و عطار. در سال های بعد در آیندگان ادبی چندی مشغول شد اما دیر نماند و دیگر سال ها ندیدمش مگر در مناسبت های فامیلی. می توان گفت در زندگی به جایی بالاتر از ما می نگریست. در پی آرامش و سکینه ای درونی بود در صدد کشف راز این آرامش . در عرفان ایرانی دهه ها سال غوطه خورد. هر چه نوشت محکم و درونی و نو بود.
پارسال خبر داد، زنگ زدم که می دانستم بیمار است. کتاب سیبی و دو آینه را انتخاب و توصیه کرده بودم به همه. شنیده بود و می خواست بداند مگر خوانده ام. شوخی کردم و پرسیدم مگر تو می خوانی هر چه می نویسم. گفت گاهی. گفتم اما من هر چه تو بنویسی می خوانم. و به راستی هم پیش از این کتاب، هم قصه خیرالنسا را با لذت تمام خواندم با این که خیرالنسا که آن را از زبان پرویز نقیبی شنیده بودم. و بعدها که اولین رمان پلیسی معتبر ایرانی فیلم در تاریکی را نوشت، به حیرت خواندم و دانستم به کاری دست نمی برد مگر با تسلط پیشانگارش بر موضوع و متن.
در این سال های آخر با زنده یاد بیژن الهی گرم شده بود . در روزگار جوانی هم یک چند با هم بودند. اما این آخری موجب تحرک هر دو شد. موجب شد که هر کدام کارهای دیگری را جمع کند. به فاصله ای اندک هم رفتند. با سن نزدیک به هم .
در همان گفتگوی تلفنی چند عکس خواست از دوران نوجوانی. گفتم از کجا می دانی دارم این ها را . گفت تو بیش از من توجه داشتی به این چیزها. راست می گفت او به چیزی نمی گرفت این حرفه را.
قاسم هاشمی نژاد که هیچ گاه جلوه فروشی نکرد به حق از جمله نام های مشخص ادبیات ایران است در گفتگوهایش با ابراهیم گلستان و هوشنگ گلشیری پیداست که تا کجا را می بیند. در تصحیح و ویراستاری هم یگانه بود. یکی از عکس ها که برایش فرستادم همین بود که می بینید.
در این سی سال همه او را دیده اند که موی سفید و فروتن بی ریا و آرام بود. از روزگار نوجوانی اش اما چنین نبود ، خوش پوش بود ساکت و طناز .
این عکس متعلق به زمستان ۱۳۴۶ است در دفتر مجله روشنفکر طیقه بالای چاپخانه تابان در خیابان ناصرخسروست. نشسته زنده یاد داریوش آریا قصه نویس است و از راست محمد آقا ، قاسم هاشمی نژاد با عینک آفتابی، حسین مهری، زنده یاد سید حسین الهامی، من ، رضا آهنگر و سیمین کبود.