ايستاده از چپ آقايان : حسن زاده (مدير دبستان) – حسيني (آموزگار کلاس اول)- حسن زاده – فدايي (آموزگار ابتدايي)
دانش آموزان از چپ ايستاده : حداد – کاوه آملي- عبدالله لاريجاني ، ثقفي لاريجاني – محمد رضا واعظ پور – مرتضي جلالي – مجيد اردشير -صدرالدين سعادت نياکي – وشتاني – حسين فرزانه – مصطفي عابدي – مسعود نيکخواه – محمد جواد اندواري- محمد رضا داداش زاده – بهزاد رحماني – ؟ – سيامک محمد زاده – مجتبي شفيق – سعيد سپهري – مجيد حسيني – عباس مسعودي – مجيد نجفي – حسين سلطاني – منوچهر مجيدي – حسن فرزانه – مجيد محمودزاده – نادر حسن زاده فرزند مستخدم که جلوي آموزگار ايستاده است
با تشکر از آقاي حاج مجيد محمود زاده
5 پاسخ به “دانش آموزان اول ابتدايي دبستان ملي اسلامي ولي عصر (ع)سال 50-49”
جناب حمید ، من متاسفانه عکسی از زنده یاد اصالت ندارم ولی یادم میآد یک روز عکاس آوردن واز تمام پچه ها بهمراه معلمان عکس انداختن .به احتمال زیاد آقای حسن زاده مدیر دبستان بایستی آرشیویی از این عکسها داشته باشن .
یاد باد آن روزگاران یاد باد. تمامی دانش آمزان به استثنا چند نفر مشکل در تکلم فارسی داشتیم. چون تلویزیون نبود و رادیم هم 24 ساعت راجع به جنگ ویتنام با آمریکا میگفت که برای بچه ها دلچسب و قابل فهم نبود لذا با توجه مکالمه زبان مازنی در خانه ها فارسی در مدرسه فرا گرفته می شد.. یاد تمام معلمان از جمله مرحوم جمشید خان اصالت ( نام فامیلی قبلی ایشون کارگزار بود) به خیر. روحش شاد.در ضمن در عکس فوق آقایان مجتبی شفیق و حسن فرزانه در جنگ 8 ساله به شهادت رسیدند. و بهزاد رحمانی هم پارسال مرحوم شد.در ضمن عکس کنار مرحوم رحمانی مربوط به آقای نجفی است که بچه رضوانیه بودند و کمی مشکل ذهنی داشتند که متاسفانه 2 یا 3 سال ادامه تحصیل دادند و بعد ترک تحصیل کردند.
در بخش هنر و هنرمندان نيز عکسي مربوط به سال 41-40 دبيرستان شريعت زاده از مرحوم جمشيد اصالت وجود دارد
آقای مولوی پاینده باشی که یادی از “جمشید اصالت” گرامی نمودی. اگر در بساتتان عکسی از آن زنده یاد که درخور مضمون این سایت باشد یافت میشود، رنجه کرده و تحفه این محفل بنمایید.
یادش بخیر ، من اون سال کلاس پنجم دبستان ولی عصر بودم( منزل آقایان وحدت درسبزه میدان اول گرجی محله). جناب حسن زاده یکی از بهترین مدیران آمل وانسانی شریف ، مدیری دلسوز ومهربان ، هرجا هستن همیشه سلامت وشاد باشن. زنده یاد جمشید اصالت هم معلم ادبیات وفارسی ما بودن ، یادش گرامی./ آقای اندواری معلم دینی بودن وهرروز بچه ها رو صف میکردن میبردن مسجد میربزرگ برای نماز خوندن ( ساعت ۴ بعد ازتعطیلی کلاس ها ودبستان) خنده بازار بود از شروع نماز تا پایان.