بابا رمضان خیابان های آمل
دهه 40 خورشیدی
در زیر توضیح آقای عبدالله قهقایی در باره وی آورده می شود:
او شاید معروف ترین و یا یکی از معروفترین عشاق شهر بود . نام معشوقش (مهری ) بود.
گویا به وصلش نرسید و سر به بیابان گذاشت ! جلوی بیمارستان پهلوی (امامرضای فعلی) سر در آورد و گوشه ی پیاده رو نشست و رهگذران، دهشاهی – یک قرون به او کمک می کردند. گویا زبل ها ی شهر سر از رازش در آوردند و موقع دادن دهشاهی در گوشش پچ میزدند (مهری ، مه شه ). با شنیدن این جمله عاشق دلخسته ی شهر عصبانی می شد و ضمن اینکه فحش و فحش کاری راه می انداخت ، با سنگی که بزرگتر از مشت دستش بود بر موضعی از بدنش میکوفت و از درد فریاد میزد.
لختی نگذشته رهگذری دیگر و اعانه ی دهشاهی و پچ (مهری، مه شه ) و این بار هم تکرار عملکرد این عاشق دلداده که با سنگ و بسیار محکم به عضو تقصیر کار بدنش که موجب عاشقی اش !!!شده می کوفت و از درد فریاد می زد. حاصل این فرایند معروضه، چیزی نبود جز عضوی به اندازه و گردی یک توپ والیبال در شلوار این متکدی عاشق مهری .
باور کنید همه آملیهای قدیمی او را میشناسند و حد اقل یکبار در کاسه اش سکه ای و در گوشش (مهری، مه شه ای) را زمزمه کرده اند . نام این عاشق {گج رمضون ،به کسر -گ-} بود.
منبع: